
امروز م به شوق زاینده رود ، قایق های قدیمی روی رودخانه ، قارقار کلاغ ها و سی و سه پل،به اصفهان رفتیم.در بین
راه ، چشمانم را بستم و سرم را به پنجره ی اتوبوس تکیه دادم و خودم را روی سی و سه
پل در حالی که به داخل آب زلال زاینده رود می نگریستم دیدم.هر چه به اصفهان نزدیک
تر می شدیم شور و شوق من هم افزایش میافت.دلم برای دیدن دوباره اصفهان تاپ تاپ می کرد.

درباره این سایت